بهانه قشنگ ما برای زندگی

تو خواب یه ماهی دیدم ماهی سرخ و زیبا                       شنا میکرد و میرفت کجا میرفت به دریا وقتی رسید به دریا یه دم برام تکون داد دوستی قرمزش رو ماهی به من نشون داد ...

این عکس هم متعلق به یکی سفرهایی که وقتی کوجولو و ناز بودی رفتیم خیلی خوش گذشت مخصوصا وقتی باهم سوار کشتی شدیم اینم عکسیه که تو کشتی با هم گرفتیم ه وای که چقد شیطونی کردی و اجازه ندادی تو مرکز خرید یه جوراب بخرم تو هر سفری که میرفتیم مامان فضه رو با خودمون مبردیم آخه من دست تنها بودم و به تنهایی نمی تونستم از پس تو بر بیام مخصوصا تو این سن که اوج شیطنت تو بود و هر کی تو رو میدید میگفت این پیش فعاله و من بهم برمیخورد و ناراحت میشدم و بهشون میگفتم کنجکاوی آخه این روزا یاد گرفتند به بچه ها برچسب پیش فعالی میزنند و سخت در اشتباها ............ ...

این عکس دوستای جدیدته که از وقتی اومدیم کوهک باهاشون دوست شدی ما در تاریخ 93/3/7 از پاکدشت اومدیم کوهک البته یه کمی از تو بزرگترند  راستی  با رضا که داره تو رو له میکنه بیشتر صمیمی هستی ...

ا ین شهرکی یه که امیر حسین ساخته با مردمی که توش دارن زندگی میکنند عزیزم حدودا 4 * 5 ماهی هست که این شهرک رو روزی دوبار درست میکنی گاه گداری هم لفظ زلزله رو بکار میبری میگی زلزله اومده راستی به گفته خودت این شهرک نیروی دریاییه شهرکی که خودمون در حال حاضر توش زندگی میکنیم این آدمکا رو که توش گذاشتی خیلی دوست داری و همیشه و هرجا حتی برای رفتن به حمام و WC با خودت میبری و باهوشون حرف میزنی راستی امروز 93/10/21 بردمت محله سرا تا کلاس خانم اکاف پور ثبت نامت کنم خیلی دوست دارم سرکلاس این مربی بری چون کلاس پرباری داره حروف الفبا رو یاد میده امروز با کلی خواهش کردن من رفتی سرکلاس نشستی و من برای تشویق کردنت تو بردم پارک ولیعصر که خیلی دوست د...

  این دختر  کو چولو  و ناز هندیه کنار کعبه از خدا خواستم بچه ای که تو شکممه شبیه این کوچولوی ناز باشه که خدا بهم یه پسر تپلی داد درست شبیه این کوچولوی ناز ...

...

...

دیدی گفتم فقط کیک خوردم راستی اونیم که نشسته دوستم محمد حسنه راستی قول دادم بعد از عید 94 برم کلاس قرآن دیگه بهونه مامان مریم نکنم ...