بدون عنوان
امیرحسین در حال آواز خواندن
اولین ساعات تولد امیرحسین با صورت چنگ زده
اینقدر خودمو چنگ زدم و گریه کردم تا منو برگردونند سرجای اولم ولی کیه که گوش بده گفتند الا بلا باید پیشمون بمونی ...
نویسنده :
سلیمانی
3:07
امیرحسین در پارک مشهد
تاب تاب ابازی خدا منو نندازی اگه منو انداختی بغل بابایی بندازی ...
نویسنده :
سلیمانی
3:01
بابامهدی و امیرحسین در حرم امام رضا
بدون عنوان
آتلیه بابا مهدی
این فقط یکی از صد عکسیه که بابا مهدی برای خودش توی خونمون آتلیه درست کرده مدام از من کنار پنگول و خرسی و اردک تک تک عکس میندازه ...
نویسنده :
سلیمانی
2:50
بابا مهدی دوست دارم
اینم از بابا مهدی که منو عاشقانه دوستم داره ...
نویسنده :
سلیمانی
2:45
بدون عنوان
اینم لباسایی که تو اولین سفرم خانه خدا خریدم البته یه کمی دخترونست آخه مامانم فکر میکرد اونی که تو شکمشه دختره ....... ...
نویسنده :
سلیمانی
2:41